محل تبلیغات شما



صبا صبوری دیلمی، همزمان با نخستین روز کاری خود به عنوان سرپرست معاونت فنی و عمرانی شهرداری تهران، از روند تکمیل چند پروژه عمرانی بازدید میدانی به عمل آورد.
به گزارش فصل اقتصاد به نقل از پایگاه خبری معاونت فنی و عمرانی شهرداری تهران، سرپرست معاونت فنی و عمرانی شهرداری تهران به اتفاق مدیران ارشد معاونت، به کارگاه پروژه احداث تقاطع غیرهمسطح بلوار علامه عسگری با جاده قدیم قم (موسوم به تقاطع سه راه باقرشهر) رفت تا در نشستی با حضور "علی توکلی" شهردار منطقه 19 و دست اندرکاران اجرایی طرح، روند پیشرفت این پروژه راهگشای ترافیکی را ارزیابی کند.
عرشه پل روگذر تقاطع سه راه باقر شهر که تامین کننده گردش ترافیکی جنوب به غرب است، در حال حاضر زیر روکش آسفالت رفته و آماده اجرای عملیات خط کشی و نصب علائم ترافیکی شده است. تلاش برای مونتاژ و نصب تیرهای فی پل شمال به جنوب این تقاطع ادامه دارد.
صبوری در ادامه ضمن بازدید مقاطعی از پروژه بهسازی و مرمت کندروهای بزرگراه آزادگان، آخرین وضعیت پروژه احداث شبکه جمع آوری و هدایت آبهای سطحی این معبر بزرگراهی را مورد بررسی قرار داد و تدابیری به منظور کاهش تداخلات و همچنین تسریع عملیات اجرایی این طرح ها اتخاذ کرد. براین اساس مقرر شد عملیات لوله گذاری در 500 متر از طول مسیر کندروی شمالی بزرگراه آزادگان(حدفاصل پمپ بنزین الغدیر تا خیابان باقری) تا پایان سال جاری به سرانجام برسد تا به این ترتیب شرایط تسریع عملیات بهسازی و مرمت کندروهای این مسیر بزرگراهی فراهم شود.




امور دفتری که زیر مجموعه مدیریت کارگاهی و فنی - مهندسی می باشد شامل:

✔ مطالعات طرح (فاز صفر)

✔ طراحی و ترسیم نقشه های فاز 1 و 2

✔  متره و برآورد پروژه های ابنیه شامل سازه، تأسیسات مکانیکی و برقی ، سفت کاری و نازکاری، محوط و .

✔ طراحی داخلی و نما شامل طرح سه بعدی، نقشه ی اجرایی و دتایل مربوطه (دتایلینگ)

✔ نرم افزارهای کنترل پروژه و زمانبندی اجرایی و تفضیلی و ساختارشکست

✔  مایکروسافت آفیس و فتوشاپ حرفه ای

✔ ترسیم و تهیه تصاویر سه بعدی داخلی ، نما ، صنعتی و کارگاهی

✔ مسلط به نرم افزارهای تکلا استراکچر فولاد و بتن و تهیه نقشه شاپ و لیست اجرایی

✔ تجربه کاری نرم افزاری بالا جهت همراهی و افزایش توان اجرایی در انواع پروژه ها


امور اجرایی و مدیریتی :


✔ پیگیری امور محوله و مدیریت امور فوق

✔ نقشه برداری (توتال استیشن، ترازیابی، جی پی اس) برداشت و کنترل ، پیاده سازی آکس ها و فونداسیون که از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد.

✔ امور اجرایی ، نظارتی ، سرپرستی کارگاه و دفترفنی

✔ رابطه کاری و اخلاقی در پروژه های بزرگ بنحوی که مشکلات و موانع اجرایی را برطرف و ادامه پروژه طبق برنامه انجام میگیرد.


لازم به توضیح می باشد که مفتخریم به دلیل تنوع کاری و تجربی درانواع پروژه ها، مسلط به اکثر موارد مربوطه در زمینه مهندسی عمران، معماری و ساخت ساز انواع ابنیه و سازه و همچنین آماده ارائه انواع خدمات مربوطه فوق می‌باشیم. 


سرپرست پروژه 312 واحدی پونک

سرپرست پروژه های 80 و 96 واحدی شهرک کارمندان و نیکسازان

سرپرست پروژه پالادیوم تجاری تفریحی (12 هزار مترمربع)

مدیریت فنی و مهندسی مجموعه 3 هکتاری تالار و رستوران رضوان

- سرپرست فنی و اجرایی پروژه 8 هزارمترمربعی مسی تجاری

- مدیر عامل شرکت فرافرم سازان ارشد

و.


مسلط به سازه فولادی پیچ و مهره

مسلط به سازه های بتنی و همچنین LSF و سازه چادری و .

مسلط به انواع نقشه، متره و برآورد، صورت وضعیت، کنترل پروژه و کنترل اجراء، نقشه برداری، کاربا انواع نرم افزارهای مهندسی عمران و معماری (اعم از تکلا، اتوکد و.)

و بسیاری دیگر از امور فنی و مهندسی.


آماده هرگونه همکاری در ایران و حتی خارج از کشور  درقالب شرکت و فردی (حقوقی و حقیقی)


www.instagram.com/dr.ghezelbash


سپاس از همراهیتان

09124414790

مهندس مجید قــزلباش


روش جوش فورجینگ سر به سر میلگردها

با توجه به خلاقیت و نوآوری های مختلف در شرکت F.F.S که از اساسی ترین اهداف جهت رقابت با دیگر شرکتها از نظر مدیریت شرکت بوده همواره بخش توسعه فن آوریها این شرکت در حال تحقیق و ارائه مباحث جدید در صنعت جوش می باشد. از دیگر از نوآوری های شرکت F.F.S ارائه و ترویج روش جوش فورجینگ سر به سر میلگردها می باشد.  تکنولوژی نوین جوش فورجینگ سر به سر میلگرد نسبت به روش متداول و مرسوم فعلی اتصال به صورت اورلپ و نیز روش استفاده از اتصالات مکانیکی و کوپلینگ از صرفه اقتصادی بیشتری برخوردار بوده و همچنین استحکام ناحیه اتصال در آن نیز بیشتر از ماده اولیه می باشد . به طور کلی روش جوش فورجینگ سر به سر میلگردها بسیار سریعتر , مستحکم تر و اقتصادی تر از روش اتصال روی هم می باشد.

مزایای روش جوش فورجینگ سر به سر میلگردها :

 

  • کاهش هزینه های پروژه به دلیل کاهش پرت میلگرد در محل اوورلپ.
  • صرفه جویی  تا 30 درصدی در مصرف میلگرد با حذف اورلپ و پرتها .
  • کاهش زمان , نیروی انسانی , حمل و نقل ها با توجه به کاهش مصرف میلگرد . 
  • اتصال میلگرد های غیرقابل مصرف ( پرت ) به یکدیگر و استفاده مجدد از آنها .
  • با توجه به کاهش مصرف میلگرد ، وزن اصلی سازه کم شده و متناسب با آن از نیروهای ثقلی جانبی نیز کاسته می شود و در نتیجه مقاومت سازه در مقابل زله افزایش خواهد یافت .
  • این سیستم ، اشتباهات انسانی را به شدت کاهش می دهد ( بسیار مشاهده گردیده است که پرسنل اجرایی برای کاهش پرت میلگردها از طول اورلب ها می کاهند که این امر باعث کاهش مقاومت میلگرد ها در نقاط اتصال و در نتیجه کاهش مقاومت سازه می گردد . )
  • با توجه به کاستن از حجم اضافی میلگرد ها در نقاط اتصال ، امکان ویبره بهتر بتن که مشکل بسیار مهمی تاکنون بوده است برطرف می شود و بتن ویبره خوب و مناسب تری میسر می گردد . 
  • با توجه به کاهش حجم اضافی میلگرد ها ، درگیری بتن با میلگرد ها افزایش خواهد یافت .
  • افزایش یافتن مقاومت در نقطه اتصال ، به طوری که مقاومت در این نقطه بیشتر از سایر نقاط در طول میلگرد می باشد .

عملیات فورجینگ سر به سر میلگرد در ستونها به صورت پیوسته

تکنولوژی نوین جوش فورجینگ سر به سر میلگرد نسبت به روش متداول و مرسوم فعلی اتصال به صورت اورلپ و نیز روش استفاده از اتصالات مکانیکی و کوپلینگ از صرفه اقتصادی بیشتری برخوردار بوده و همچنین استحکام ناحیه اتصال در آن نیز بیشتر از ماده اولیه می باشد . به طور کلی روش جوش فورجینگ سر به سر میلگردها بسیار سریعتر , مستحکم تر و اقتصادی تر از روش اتصال روی هم می باشد.

 

روش جوش فورجينگ سر به سر ميلگرد  که زیر مجموعه جوشهای خمیری در مبحث نهم آیین نامه ملی  ساختمان ایران می باشد باعث حذف اورلپ در ميلگردها ميگردد. از مزايای اصلی اين روش ميتوان، صرفه جويی قابل ملاحظه در ميلگرد مصرفي ( تا 30 درصد) و حذف ضايعات ميلگرد و همچنين ايمن سازی  و مقاوم سازی ساختمان ها در مقابل زله بدليل استحکام بالا در نقاط اتصال ميلگرد ها را نام برد.در اين روش دوسر ميلگرد به کمک شعله  و حرارت حاصل از سوختن گاز اکسيژن و استيلن کاملا سرخ شده و به حالت خميری در آمده(بدون تغیر در کریستالوگرافی ) و با فشار هیدرولیکی درهم آميخته و فورج ميشوند.نکته قابل توجه در اين روش ، افزايش مقاومت 25 درصدي در نقطه اتصال نسبت به ساير نقاط در طول ميلگرد ميباشد به طوری که  در تست مخرب کشش هيچگاه ميلگرد از نقطه اتصال گسيخته نمی شود.

09124414790 تلفن تماس


سقف‌های عرشه فولادی سقف‌هایی هستند که با استفاده از دو عنصر ورق‌های فولادی گالوانیزه ذوزنقه‌ای شکل تحتانی و برش گیرها که در این نوع سقف‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد از سایر سقف‌ها متمایز می‌شود

 

 

تاریخچه سقف عرشه فولادی

پل مالوین شیمیدان فرانسوی در سال 1742 میلادی برای اولین بار برای کاور کردن آهن روشی را ابداع نمود. او آهن کاور شده را با روش غوطه ور کردن آهن درون روی مذاب تولید نمود. پس از گذشت چند سال و در دهه 20  یک مهندس معمار به نام هنری پالمر موفق شد که برای اولین بار آهن با پوشش گالوانیزه را کنگره دار نماید . وزن کم ، مقاومت زیاد ، مقاومت در برابر خوردگی ، جابجایی واجرای آسان موجب شده که این مصالح جدید عرشه موج دار فی بسیار سریع به مصالحی متداول درصنعت ساختمان کشور هایی نظیر ایالات متحده ، شیلی ، نیوزیلند ، استرالیا و پس از چندی در هندوستان و انگلستان و به دنبال آن در سایر کشورهای اروپایی مبدل گردد.
هنری پالمر برای ساخت سقف های مرکب عرشه فولادی آهن با درصد کربن پائین را بکار می برد که پس از مدتی فولاد نرم جای این آلیاژ را گرفت. گذشت زمان و همینطور تغییرات بسیار و ارتقاء سقف های مرکب عرشه فولادی  موجب شد که به یکی از متداول ترین مصالح ساختمانی جهت اجرای سقف ها مبدل شوند . در اوایل این شکل سقف ها فقط برای قالب درجا برای بتن ریزی سقف های رایج بکار برده می شد . پس از مدتی مهندسین محاسب به این مسئله پی بردند که با بوجود آوردن تدارکات لازم جهت درگیرنمودن کامل بتن و عرشه فولادی ، پس از گیرش و سخت شدن بتن ، از نقش سازه ای این عرشه ها نیز بصورت مرکب  در مرحله بهره برداری استفاده کنند . با افزایش نیاز به سقف های مرکب عرشه فولادی در دهه 1980  شرکت های بزرگی تصمیم گرفتند که در این زمینه به فعالیت بپردازند . درحال حاضر نیز شاهد ترقی این صنعت با سرعت بالا وبا روند صعودی هستیم.

معرفی عرشه فولادی 

منظور از سقف عرشه فولادی مقطع خمشی مختلطی است که از دو عنصر ورق‌های فولادی گالوانیزه ذوزنقه‌ای شکل و برش گیرها (گل میخ ها) ساخته می شود و به همین دلیل است که ازسایرسقف‌ها تمایز یافته است البته سپس با آرماتوربندی و بتن ریزی بر روی این ورق فولادی به اجرای این نوع سقف اقدام می کنند. از قسمت های اصلی سقف‌های کامپوزیت عرشه فولادی بایستی به تیرهای فرعی مورد نیاز در بین تیرهای اصلی سازه توجه نمود. یکی از مقرون به صرفه ترین روش های ساخت سقف برای ساختمان ها سامانه های مرکب دال فولادی - بتنی می باشد این سامانه متشکل شده از مقاطع مختلط دال بتن مسلح بر روی ورق های ذوزنقه ای که به تیرها و شاه تیرهای فولادی وصل می شوند.
این سقف در مقایسه با سقف های متداول در اسکلت های فولادی ساختمان ها دارای وزن کمتری می باشد و سبک تر است.  بکارگیری عرشه های فولادی در سقف های کامپوزیت سرعت اجرا شدن سقف را بطرز خارق العاده ای بالا می برد که در این سرعت هزینه های جاری و تمام شده پروژه های بزرگ را کاهش می دهد. ورق گالوانیزه ذوزنقه ای آجدار به کاربرده شده در این سقف به عنوان قالب بتن ریزی در سقف باقی می ماند وهمراه با بتن به صورت مرکب نقش سازه ای را بر عهده دارد که موجب افزایش دهانه های تیر ریزی تا ۴ متر و بالاتر بدون شمع بندی می شود . بعلاوه با توجه به ضوابط مبحث دهم مقررات ملی ساختمان با استفاده از گل میخ استاندارد ورق به تیر جوش می خورد که استاندارد ترین روش اجرا است .
افزایش سرعت اجرا و حذف مواد و روش های سنتی وقت گیر و هزینه بر از عوامل  صنعتی سازی می باشند .سقف یکی از قسمت های ساختمان می باشد که تاثیر خارق العاده ای در تسریع ساخت ایفا می کند. چنانچه از روش های مدرن در اجرای سقف بهرگیری شود ، پروژه در مدت زمان کم وخیلی مناسبی به اجرا درمی آید . 

سقف عرشه فولادی(متال دك) ویژگی های آن 

سقف عرشه فولادی(متال دك) با ورق های گالوانیزه ذوزنقه ای شکل آجدار که فاقد میلگرد است که نیازبه قالب بندی ندارد. یکی از روش های مدرن اجرای سازه سقف کامپوزیت عرشه فولادی (متال دك) است که در حال حاضر افراد بسیار زیادی در دنیا به آن علاقه دارند و هواداران زیادی دارد. این سقف در مقایسه با سقف های مشابه حدود30 تا 60 درصد وزن کمتری دارد و سرعت اجرای این سقف نزدیک به 12 برابر از سقف های عادی مثل دال بتنی و تیرچه بلوک بیشتر است.
این سقف دارای بتن ریزی با سطح بسیار هموار ویکپارچه ای می باشد که بعد از آن کف سازی و پوکه ریزی لازم نیست وبا سرعت بالا برای عملیات نازک کاری آماده می شود. همانطور که گفته شد این نوع سقف نیازبه قالب بندی که یکی از مشکلات اجرایی ساختمان محسوب می شود ندارد و اجرای سقف را سرعت می بخشد و می توان پس از کامل شدن شبکه های تاسیساتی یه صورت یکجا کل سقف وطبقات را بتن ریزی نمود . ورقه ها بدون جوشکاری و تنها بامیخ های فولادی نصب می شود . 

مراحل اجرا سقف های عرشه فولادی 

سقف های عرشه فولادی در مراحل زیر به اجرا در می آیند.
۱- دپو و انتقال به طبقات : بعد از انتقال ورق های کامپوزیت به کارگاه و دپو در یک فضای کوچک ، توسط نیروی انسانی و بدون اینکه به ماشین آلات نیاز باشد و فقط با استفاده از یک بالابر به ترازهای مختلف طبقات انتقال می یابد .
۲- جا گذاری عرشه های فولادی : این عرشه ها شامل گیره های نر ومادگی می باشند که به سهولت نیروی انسانی نیمه ماهر می توانند آنها را در یکدیگر درگیر کنند و بعد از این مرحله می توان در طبقات به آسانی رفت و آمد نمود وبه شکل قابل توجهی سرعت کاربالا می رود.
۳- نصب میلگرد و گل میخ : برای اتصال عرشه های فولادی برروی تیرها از گل میخ استفاده می کنند و این کار موجب می شود که وزن تیرهای فولادی مصرف شده کاهش یابد.
۴- بتن ریزی : بعد از اینکه میلگردها متصل شدند بتن ریزی انجام می گردد ضخامت کم دال و یکنواختی سطح صفحات باعث می شود هوا به سرعت و آسان تر خارج شود.

اجزاء سقف های عرشه فولادی

سقف کامپوزیت عرشه فولادی از چهار نوع مصالح تشکیل شده اند که از این قرارند:

1- ورق فولادی

2- گل میخ یا برشگیر

3- آرماتور (در بعضی از پروژه ها بدون میلگرد و با تغییر در بتن مورد استفاده قرارمیگیرد)

4- بتن

1-  ورق فولادی : بارز‌ترین مصالح این نوع سقف ورق فولادی است که ازورق فولادی گالوانیزه با ضخامت‌های ۸/۰ تا ۲/۱ میلیمتر برای ساخت آن استفاده می کنند ورق گالوانیزه را به وسیله دستگاه‌ به حالت موجدار شکل می دهند به شکلی که در مقطع ورق حاصل شده هر موج به شکل یک ذوزنقه  می باشد.
2- گل میخ : گل میخها در واقع رابط میان ورق گالوانیزه و بتن محسوب می شوند تا بتوانند از لحاظ سازه ای یکپارچگی عملکرد برشی را تامین کنند و در واقع همان نقش برشگیرها را دارند. اين برش گير ها دارای قطر حداکثر 20 ميليمتر و ارتفاع آنها با توجه به شکل ورق فولادي متغيير می باشد و در آخر کمترین ارتفاعی که گل ميخ بعد از نصب که از بالاي ورق ذوذنقه اي اندازه گيري مي شود نبايد کمتر از 40 ميليمتر باشد. اين گل ميخ ها را دستگاه جوش قوسي الکتريکي خاصي به تير هاي سازه اي جوش میزند. تنها روش استاندارد توليد گل ميخ برشگير ، روش فورج سرد است که ماشين آلات مخصوص و مواد اوليه با آلياژهاي مرغوب در تولید آن نقش دارند. 
3- آرماتور : آرماتوربندی در چهار مورد زیر لازم است اجرا شود که به این شرح می باشند:

1. مقاومت در برابر لنگر منفی در دهانه‌های ممتد و کنسول ها

2 .  بارهای متمرکز یا بازشوها

3 .  آرماتور حرارتی

4 . مقاومت در برابر لنگر مثبت در صورتی که از عملکرد کششی ورق فولادی صرف‌نظر شود.

اگر از میلگردهای آجدار متداول و موجود در بازار برای آرماتور بندی این سقف ها استفاده کنند در مقایسه با دیگر مراحل اجرای این نوع سقف کمی زمان بر می باشد ولی اگر از مش‌های آماده استفاده شود این مرحله از اجرای سقف نیز با سرعت قابل قبولی انجام می گیرد. لازم به ذکر است که این مش‌های آماده بایستی بر اساس استانداردهای مربوطه تولید، حمل و نصب بشوند.
4 -  بتن : مقاومت فشاری بتنی که در این سقف بکار برده می شود به بتن سبک یا بتن معمولی که استفاده می شود بستگی دارد که می‌تواند از ۲۰۰ تا ۳۰۰ کیلوگرم بر سانتی‌متر مربع تغییر می کند که نوع بارگذاری و مشخصات دهانه تعیین  کننده آن است.

مزایای سقف عرشه فولادی

سرعت بالا ؛ سبک بودن ؛ مقرون به صرفه ؛ استاندارد ؛ مدرن بودن ؛ ایمنی بالا
سرعت : اجرای سقف های عرشه فولادی سریعند  به گونه ای که درسریعترین نوع آن ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ متر مربع در یک روز تحویل داده می شود، بیش از ۵۰% زمان اجرای سقف ها را گاهش می دهد، نیاز به شمع گذاری ندارد، نصب آن آسان است ، می توان بتن ریزی چند سقف را همزمان انجام داد همچنین عملیات قالب بندی و باز کردن مجدد را حذف کرده است.
 سبک بودن : حدود ۲۵% از بار مرده سقف را کم می کند ،۱0 تا ۳۰% در فولاد سازه فی صرفه جویی می شود ،۴۰ تا ۷۰% مصرف میلگرد سقف را کم می کند ، در مصرف بتن۱۰ تا ۱۵% صرفه جویی می شود همچنین  می توان ورق عرشه فولادی تا ۲۵۰۰ متر مربع در یک تریلر حمل نمود
 صرفه اقتصادی: هزینه اجرای اسکلت را بیش از ۵۰ درصد کاهش می دهد ، سرمایه به سرعت باز می گردد،هزینه های بالاسری نظارت و اجرا کم می شود ، وام صنعتی سازی حداکثری به آن تخصیص می یابد ، هزینه های کارگاهی کاهش می یابد.
استاندارد: بهترین نوع سقف کامپوزیت و قابل طراحی در نرم افزار E tabs،یکپارچگی و صلبیت بیشتر دیافراگم سقف، بکارگیری برشگیرهای استاندارد منطبق بر اصل دهم مقررات ملی ساختمان با سرعت نصب بالا و سهولت اجرا که به جای ناودانی و برشگیرهای سنتی استفاده می شود.
 مدرن بودن : مقاومت کششی بالا عرشه راندمان بالایی دارد ، باتوجه به ضخامت های مختلف قابل انعطاف طراحی می شود ، اصطکاک بتن و ورق فولادی برای فرم خاص عرشه فولادی افزایش می یابد، بکارگیری عایق های صوتی و حرارتی ممکن می شود، زیرنمای زیبا برای پارکینگ های طبقاتی دارد که نیاز به سقف کاذب را از بین می برد ، ارتعاشات سقف کم می شود ،عمر مفید و طولانی دارد.
ایمنی: به عنوان قالب دائمی بکاربرده می شود ، در اولین مرحله اجرا سکوی مناسبی در اختیار دارد، در هنگام زله ریزش (آوار) اتفاق نمی افتد، بعلت ماندگاری قالب خطر سقوط تجهیزات از بین می رود.

قیمت سقف عرشه فولادی

قیمت سقف عرشه فولادی را قیمت اجزا تشکیل دهنده به اضافه دستمزد اجرا مشخص می کند که با توجه به اینکه قیمت ورق گالوانیزهدر نوسان است ، قیمت سقف عرشه فولادی نیز به صورت روزانه نوسان دارد و متفاوت است.

09124414790 تلفن تماس

 


1- نور را دریاب:
نور عنصری است که با آن دیدن اشیا ممکن می شود. نور می تواند ریتم خلاقانه ای به یک فضای داخلی ببخشد. بدون نور، نه فرم را احساس می توان کرد، نه رنگ را و نه بافت را. نورپردازی در یک فضای داخلی پیامدهای مهمی در بردارد. چه بسا نورپردازی مناسب یک فضا آن فضا را خوشامد و چشم نواز کند.
نورپردازی در کنار ابعاد زیباشناختی، بعد عملکردی هم دارد. نور مناسب در طول شب در یک فضای داخلی می تواند حس محدود بودن یا ابهام و هراس را بر طرف کند. نور مناسب یک اتاق حتی می تواند چهره آدمی را گرم و صمیمی کند. به کمک نورپردازی می توان یک فضای داخلی را به جزایر نورانی متنوعی تبدیل کرد. پس، از باب مثال، غذاخوری باید نور ملایم و گرمی داشته باشد یا بهترین نورها برای حمام، منابع نوری کم ولتاژ هستند.
۲ - فرم را بشناس:
فرم، توده فیزیکی یک شیء است که سه بعدی بوده و وزن دارد. فرم معمولاً به پوسته بیرونی بنا نسبت داده می شود، در حالی که فضای داخلی هم فرم خاص خود را تشکیل می دهد. معمولاً فرم فضای داخلی تابعی از عوامل مختلف است.
دسترسی ها و سیرکولاسیون مهمترین این عوامل هستند. هر چند نمود فرم بیشتر در پوسته بیرونی یک بنا است با این حال نمود بیرون و درون می تواند یک شکل نباشد.
طراحی داخلی،معماری داخلی،دکوراسیون داخلی،اصول طراحی داخلی
۳ - فضا را احساس کن:
فضا را محدوده در دسترس کاربران دانسته اند. در طراحی داخلی معمولاً استفاده مؤثر از فضا و ارتباط آن با محیط، مهم است. مسأله ای که در رابطه با فضا مطرح می شود، رعایت ابعاد انسانی در طراحی داخلی است. از قرن ها پیش رویکرد عمده فیلسوفان و معماران به عنصر فضا، برجسته بوده است. در طی سال های اخیر هم ارتباط بین ابعاد انسانی با فضاهای داخلی به یکی از فاکتورهای مهم طراحی بدل شده که از آن تحت عنوان ارگونومی یا کار پژوهی در دید کلی و اندام سنجی (Anthropometry) در دید جزئی، یاد می شود. در طراحی داخلی می بایست رابطه درسـت انسان با فضا تعریـف شود و ابعاد بدن انسان ها برای سهولت دسترسی های فضایی مد نظر قرار گیرد
طراحی داخلی،معماری داخلی،دکوراسیون داخلی،اصول طراحی داخلی
۴ - بافت را لمس کن:
بافـت مشخصـه ای از یک شیء اسـت که با لمس کـردن یا دیدن به چشـم می آید. بافت می تواند نرم یا خشن، کشیده یا برجسته، زبر یا مخملین و یا ابریشمی باشد. در طراحی داخلی پوسته ها و سطوح فضایی معمولاً بسته به عملکرد هر فضا تغییر می کند. چه بسا طراحی داخلی یک خانه نیازمند سطوحی نرم و منعطف باشد، اما فضای داخلی یک سینما چنین سطوحی را برنتابد.
طراحی داخلی،معماری داخلی،دکوراسیون داخلی،اصول طراحی داخلی
۵ - شکل را بیازمای:
شکل، خط بیرونی یک شیء را تشکیل می دهد. در معماری معمولاً شکل و فرم را با هم اشتباه می گیرند. شکل یا صورت معادله کلمه Shape فرنگی است؛ در حالی که فرم املای فارسی همان Form است. معمولاً شکل ها یا طبیعی هستند یا غیـرقابل مشاهـده یا هندسی. در ترکیب بندی یک فضا شکل اشیـا عامل تعیین کننده ای است. طراحان داخلی به کمک این عامل می توانند ترکیبات بصری گوناگونی پدید آورند.
طراحی داخلی،معماری داخلی،دکوراسیون داخلی،اصول طراحی داخلی
۶ - رنگ را در هم بیامیز:
در تعریف رنگ آن را خاصیت بصری فرم دانسته اند. در حقیقت عنصر فرم از طریق رنگ معنا می یابد. رنگ در طراحی داخلی احساس آدمی را تحت تأثیر قرار داده و روی فرم تأکید می کند، ضمن آنکه رنگ، حس مقیاس را هم موجب می شود.
کاربرد رنگ هم، از یک فضای داخلی به فضای دیگر فرق می کند و در کاربرد رنگ، توجه به خصلت های روانی آدمیان ضرورت تام دارد.

طراحی داخلی،معماری داخلی،دکوراسیون داخلی،اصول طراحی داخلی
۷ - حجم را بشناس:
حجم عنصر مهم طراحی داخلی است. در معماری سنتی ایران، شاهد فضاهای پر و خالی احجام معماری هستیم. مقرنس ها و گوشواره ها خود بخشی از احجام خالی هستند. در این معماری مسایل حجمی اهمیت زیادی دارد. ما فضای داخلی را به واسطه لایه بیرونی بنا درک می کنیم. این لایه بیرونی در حقیقت همان حجم کلی بناست. در معماری مدرن، معمار به انتزاع و جدایی پوسته یا حجم بنا از درون آن می اندیشد و این جاست که دیوارها و سقف ها، فضایی تاکیدی ایجاد می کنند و خود را از قید و بندهای فضای داخل رها می کنند. این جا طراحی داخلی به مثابه یک سامان یا روش معمارانه مطرح می شود.
پیش فرض : معماری قدیمی یزد
مشخص‌ترین وجه شهر ، خاص کویری آن است.
و گنبدها مشخص‌ترین جنبه ظاهری معماری شهر است. در این معماری از بادگیر برای گرفتن جریان باد و خنک‌کردن فضای ساختمان به کار می‌رفته‌است.
بافت و ساخت معماری ویژهٔ منطقهٔ یزد از بارزترین نمونه‌های معماری خاص اقلیم‌های گرم و خشک در جهان است. تناسب آن با نیازها و شرایط اقلیمی ـ فرهنگی مردم منطقه ، گذشته از زیبایی خاص این معماری ، از ویژگی‌های آن است.  در مرکز هر محله معمولاً حمام ، بازارچه ، آب انبار ، مسجد ، حسینیه ، لرد ، کارگاه‌های کوچک ، جوی آب (برای دسترسی به قنات) قرار دارد که بسیاری از این امکانات هنوز پا برجا هستند.

بادگیر
خانه‌های قدیمی موازی در جهت باد ساخته شده‌اند. با این جهت گیری فضاهای تابستانی و اتاق‌های زمستانی به طرزی مفید پیرامون حیاط مرکزی قرار می‌گیرند.
حیاط مرکزی اصلی ترین فضای خانهٔ یزدی است. حوض آب در وسط حیاط قرار گرفته‌است و باغچه‌ها دور تا دور آن با درختانی که نیاز کمی به آب دارند همچون اَنار، اَنگور، اَنجیر و پسته که علاوه بر سبزی خانه و تامین سایه و خنکی هوا از خشکی هوا نیز می‌کاهد. در مکتب معماری یزد(حرمت) و ( حجاب) یک اصل تلقی می شود. حریم خانواده از ***** سمعی و بصری به دور است. هیچ خانه اصیل یزدی را نمی توان یافت که دید نامحرم به درون آن ممکن باشد. هشتی، کریاس، دالان و دیوارهای بلند، نحوه آرایش و سازماندهی فضاهای گوناگون دورادور حیاط به گونه ای است که مفهموم ( حجاب) را به کاملترنی وجه نشان می دهد، به نحوی که ساکنان خانه به دور از چشم اغیار در آرامش ، آسایش، امنیت و ایمنی زندگی می کنند. این شیوه طراحی، در عین حال، در تابستانهای گرم حداکثر سایه را در خانه فراهم می کند. اتخاذ روشهای ساختمانی مناسب، انتخاب مواد و مصالح سازگار با اقلیم، همچون نما سازی با ( سیم گل) و دم گیری گچی، زیبایی، آسایش، دوام و. به ارمغان می آورد. اتاق مهمانخانه در معماری مسی یزد سمبل احترام و بزرگداشت میهمان بوده است. در خانواده هایی که از تمکن مالی برخوردار بوده اند و یا به اقتضای شغل صاحبخانه، حیاط ویژه و مستقلی برای میهمان در نظر می گرفتند، این حیاطهای اختصاصی به ( بیرونی) معروفند که در مقایسه با ( اندرونی) به معنای فضای کاملا خصوصی اهل خانه تفکیک و تمیزند. خانه های تجاری و ون رده بالا به لحاظ ضرورتهای شغلی دارای بیرونی و اندرونی بوده است. خانه ملک التجار، خانه شفیع پور ( میرزا شفیع)، خانه لاریها، خانه ایت الله صدوقی، خانه آسید هاشم آقا ( نجفی یزدی) از این نمونه است. از جمله نمونه‌های بارز معماری قرنهای گذشته محلهٔ فهادان یا یوزداران است که در گویش محلی جنگل یا محل یوزاران نامیده می‌شود.
منسوب به نیز در این گذر واقع شده‌است. اقلیت‌های دینی نظیر بیشتر در محله یهودی‌ها در سمت جنوب
ساکن هستند و دارند.
نیز از جمله در محلّهٔ عیش آباد، محلّهٔ نعیم آباد، کوچهٔ بیوک، محلّه نرسی آباد، محلّهٔ اَهَرستان ساکن هستند.

مقدمه
پيدايش معماري معاصر ايران اگر چه به گونه اي كاملا" مشخص نخست به تحولات معماري در كشورهاي اروپاي غربي و سپس به تحولات معماري در آمريكا و حتي در اواخر به تجربيات كشورهاي جهان سوم و آسيايي در اين زمينه مربوط است ولي در جوهر خود پديده اي است كاملا" مستقل كه نه تنها به جهت گاهشماري و فاكت هاي تاريخي بلكه حتي از نظر ماهيت كلي و روش برخورد نيز متفاوت و منحصر به فرد است. تصور هم ارزش بودن پديده هاي ساختماني و وقايع فرهنگي مربوط به حوزه معماري معاصر ايران با ديگر معماري هاي جهان احتمالا" منتج با معماري دوران بيش از معاصر، تداعي كننده خود آگاهي تاريخي و فرهنگي از ديسيپلين معماري است، در ايران به صورتي تقريبا" ناآگاهانه و شايد تا حد زيادي حسي و سليقه اي شيوع يافت. عدم خودآگاهي فرهنگي و تاريخي ديسيپلين معماري در ايران به علاوه ماهيت اصولا" ضدتاريخي معماري مدرن كه مرجع الهام مستقيم طراحان ايراني در بخش عمده اي از تاريخ معماري معاصر بوده است، با توجه به ضعف هاي دروني نهادهاي دولتي مسيول كنترل و هدايت فعاليت ساختمان سازي و تأثير مهم ولي غارتگرانه اهرمهاي اقتصادي خرد و كلان بر اين فعاليت موجب شدند كه معماري معاصر ايران در مفهوم عام و دستچين نشده خود تبديل به مجموعه اي پيچيده از پديده هايي گردد كه يافتن هر گونه تداوم منطقي، زماني، مكاني، سبك شناسي يا نظري در آن بسيار دشوار است. شاخص هاي متداول در دسته بندي و سنجش آثار معماري، حتي روشهاي فني انجام اين گونه مطالعات در ايران به هيچ وجه جوابگو اين پيچيدگي نيستند. بيش از پرداختن به پاسخگويي هر گونه سيوال در اين مورد نخست ضروري است صورت مسيله مورد تعمق و تجزيه و تحليل قرار گيرد. در اين مقاله سعي شده است ويژگيهاي تحقيق در زمينه تاريخ معماري معاصر ايران، مشكلات عمده آن و همچنين مسايل كلي مربوط به تاريخنگاري معماري به طور كلي و معماري معاصر تا آنجا كه به بحث اصلي مي توانند مربوط شوند مطرح شوند. طبيعي است كه چنين بحثي به دليل تازگي و فقدان منابع و مراجع مطالعاتي كافي نمي تواند بدون نقص باشد تاكنون هيچ تحقيق سيستماتيك و دقيقي در اين مورد انتشار نيافته و بنابراين انتظار مي رود گره هاي نظري و فني متعددي در مسير مطالعات تاريخي معماري معاصر ايران به وجود آيند. هدف اين تحقيق در حقيقت زمينه سازي براي انجام مطالعاتي مفصل تر و عميق تر در مورد معماري معاصر ايران است.

1 - مشكلات تاريخ نگاري معماري معاصر ايران

1 - 1 - محدوديت هاي موضوعي

براي سنجش و قضاوت آثار معمار در ديسيپلين هاي تاريخ نگاري و نقد، كه در مورد معماري معاصر خصوصا" از يكديگر غيرقابل تفكيك هستند، عوامل و ابزاري كم و بيش مشخص وجود دارند. يكي از مشكلات عمده در ايران فقدان يا نقصان عوامل و ابزار فوق است. در كليه روشهاي تاريخ نگاري معماري دانسته هاي اجتماعي فرهنگي نقش كم و بيش مهمي را ايفا مي كنند. اين دانسته ها نه تنها ضرورت پيدايش پديده هاي معماري بلكه شكل فيزيكي آنها را نيز در ديدگاهي كلي مي توانند توضيح دهند. توسعه معماري معاصر در ايران، به صورت بازتاب تحولات معمارانه اي كه خود منبعث از واقعيت هاي اجتماعي و فرهنگي متفاوتي بودند، باعث گرديد پيوستگي محكم و منطقي بين معماري و وقايع اجتماعي و فرهنگي به وجود نيايد. ضعف سيستم ارتباطي پديده هاي فوق از طرف ديگر متأثر از فقر اتفاقات معماري و فرهنگي و دامنه محدود تأثيرگذاري آنها بر يكديگر و بر زندگي اجتماعي است. به طور خلاصه معيار بسيار مهم تحولات فرهنگي و اجتماعي نمي تواند نقش مهم و مستقيمي در تاريخ نگاري معماري معاصر ايران داشته باشد.

مسيله مهم ديگر كه از فقدان مشخص و عنوان شدث كمبود منابع مطالعاتي و مراجع كتاب شناسي معتبر و دقيق در اين زمينه مسيله سازتر است، كمبود هر نوع تيوري معماري يا متدولوژي تدوين شده اصيل طراحي است. گذشته از دشوار بودن شناسايي آثار اصيل و بديع و متمايز ساختن آنها از ابداعات شگردگرايانه، وجود اين مسيله خود موجب مي گردد كه امكان سنجش آثار، در مقايسه بين اهداف اوليه طراح و نتايج حاصله، از مورخ سلب گردد. در چنين شرايطي بحث معماري به ناچار خلاصه مي شود به دسته بنديهاي سبك شناسانه در بينشي زيبايي شناختن، طبيعتا" در چنين روشي نيز ضعف ارزشهاي سبك شناسانه موجود در معماري مدرن، كه طبيعتا" به گونه اي محسوس تر بر معماري ايران سايه مي اندازد و عدم وجود سير منسجم تحول تيپولوژيك در آثار برجسته ايراني كه مي توانست مكمل هر گونه مطالعه سبك شناسي باشد، خود يكي از موانع و مشكلات كار است.

يكي از ويژگيهاي معماري معاصر ايران رخنه تدريجي معماري مدرن عموما" به تغييرات تدريجي توجه نمي كند. هدف تاريخ معماري شناسايي مسير تحولي يك معماري از طريق شناسايي نقاط عطف و آثار برجسته و منحصر به فرد است. نقاط عطف خود مراجعي هستند كه معماري را در سطح كلي و وسيع متحول مي سازند. مشخصه هاي هر مقطع از تحول در تعدادي اثر شاخص و اصيل قابل مطالعه است. در مورد معماري معاصر ايران، به دليل تأثيرپذيري مستقيم از معماري غربي، اين آثار شاخص و مرجع خارج از مرزها قرار دارند و آنچه در اين جا باقي مانده است لاجرم نوعي معماري صغير است كه دريافت سير تحولي آن تنها از طريق مطالعه نمونه هاي متعدد و غيربرجسته امكان پذير است.

چنان كه گفتيم تاريخ نگاري معماري به آثار برجسته، نقاط عطف و اصولا" آثاري كه نقطه آغاز تحولي در معماري باشند توجه مي كند براي مثال خانه سازي مسكوني عادي كه به صورتي بسيار تدريجي و بدون مفصل بنديهاي تاريخي مشخص متحول ميشود موضوع مطالعات گونه شناسي است. در شناسايي اين آثار نكته مهم تفكيك حركت هاي اصيل از ابداعات سليقه اي و فرماليسم هاي نوگرايانه است. از طرف ديگر محيط زندگي انسان مملو از پديده هاي ساختماني است كه حتي معماري محسوب نميشوند بنابراين لازم است كه در مرحله اول آنچه كه معماري نيست از آثار معماري متمايز گردد و در مرحله بعد آثار متمايز برجسته شناسايي شوند. البته بايد اذعان داشت كه شناسايي آثار معمارانه به اندازه تعريف ديسيپلين معماري موضوعي مبهم و غيرمشخص است. بنابراين پيش از آغاز هر گونه مطالعه تاريخي، ضروري است تعاريف پايه اي و ديدگاه مورخ مورد تحقيق قرار گيرند.

در هر حال اگر معماري معاصر به مفهوم جهاني آن مورد نظر باشد تاريخ نگاري معماري معاصر ايراني به دليل انگشت شمار بودن آثار برجسته و قابل مقايسه با آثار شناخته شده جهان امري غيرممكن به نظر مي رسد. ليكن اگر معماري معاصر ايراني در سطحي واقع گرايانه تر بررسي شود مي توان با ابزار مطالعات صرفا" كالبدي به مطالعه و بررسي آن پرداخت. آثار نه به دليل ارزشهاي بديع آنها بلكه به خاطر نقش آنها در سير تحولي اين معماري صغير و منعكس نمودن مشخصه هاي سبك شناسي و زيبايي شناختي در هر مقطع تاريخي مورد توجه هستند. بنابراين طبيعي است كه بيشتر آثار به دليل وجود ارزشهاي منحصر به فرد و خلاقيت متعالي هنري مورد بررسي قرار نخواهد گرفت. تنها مطالعه اي تاريخي مي تواند ارزش و اهميت هر اثر را در رابطه با متن تاريخي آن ارزيابي كند.

1 - 2 - محدوديت هاي زبان شناختي

مشكلات زبان شناسي بخش ديگري از معضلات را تشكيل مي دهند اصولا" بين زبان محاوره اي و زبان تخصصي تفاوتهاي مشخصي وجود دارند. تا آنجا كه اين تفاوت به وجود واژگان فني در زبان تخصصي مربوط مي شود مشكل فوق محسوس نيست. زبان تخصصي اغلب از واژه هاي مربوط به زبان متداول محاوره اي و نوشتاري استفاده هاي متفاوت مي كند. براي مثال در ادبيات معماري بارها به فرم پويا (ديناميك) در مقابل فرم ايستا اشاره مي شود. از نظر زبان محاوره اي كليه فرم هاي معماري بدون حركت هستند و مفهوم پويا در فرم معمارانه لاجرم تجريدي است از معني متداول كلمه به دليل فرهنگي نشدن معماري و ايده معمارانه در واقعيت امروزي ايران و سنجش معماري و ارزش گذاري بر آثار تنها از طريق جنبه ساختماني و چه بسا اقتصادي آن هيچ گونه ارتباط منسجم بين اين دو زبان به وجود نيامده است. در هر حال معماري اگر چه داراي جنبه هاي علمي نيز هست ليكن زبان آن ماهيتا" عيني و مربوط به زندگي روزمره است. براي مثال بارها از فرم هندسي و غيرهندسي در تقابل با يكديگر صحبت شده است. در حالي كه هر دو اين مفاهيم از نظر علمي نادرست هستند. هر فرم ترسيم شده در هر صورت هندسي است و هر شييي ساخته شده اگر چه بر اساس طرحي مشخص و منظم از نظر هندسي ساخته شود در واقعيت بسيار پيچيده و نامنظم است امروزه به نظر مي آيد كه زبان تخصصي معماري در فاصله اي بين زبان محاوره اي و علمي سرگردان است و اگر چه از هر دو اينها تغذيه مي كند هنوز هويت مستقل خود را نيافته است.

مسيله ديگر فقدان واژگان و خصوصا" كمبود بسيار محسوس صفتها در زبان تخصصي معماري است. در زبان فارسي بسياري از حالتها و خصيصه هاي معماري را نمي توان توصيف نمود. به دليل فقدان كار فرهنگستاني در اين زمينه فقدان زيادي وجود دارد. نگران كننده تر از مسيله توصيف معماري مسيله تفكر معماري است. تفكر در مراحل عالي و تجريدي خود از زبان شناسي قابل تفكيك نيست. ضعف زبان نه تنها به ساده شدن گفتار و نوشتار بلكه به ساده شدن انديشه و بنابراين ناتواني انسان در درك ظرافتها و پيچيدگي هاي مفاهيم مي انجامد. در هر حال حتي از نظر نگارش متن ضعف فوق مولد مسيله اي درخور توجه است. ضرورت توصيف موضوعات به صورت گسترده به دليل فقدان واژگان يا صفت هاي مناسب تا حد آزاردهنده اي از اهميت و فشردگي مطلب مي كاهد. در چنين شرايطي ديالكتيك منظور» و معني» در متن نوشتاري نمي تواند از وجود تأكيدها و چفت و بست هاي مناسبي در جهت انتقال مفاهيم بهره مند شود.

1 - 3 - محدوديت هاي زماني

يكي از مسايل مهم در پرداختن به معماري معاصر مسيله محدوديت هاي زماني موضوع مورد نظر است آنچه مسلم است معاصر» در معماري مي تواند با معاصر» در ديگر مقولات تاريخي همزمان نباشد. مسيله تعيين مبداء بيش از اين كه به مسيله انتخاب سليقه اي يا قراردادي مربوط باشد مسيله اي است روش شناختي. تاريخ نگاري و نقد معماري مي تواند داراي گرايشهاي متفاوتي باشد. در هر گرايش پاره اي از پديده هاي تاريخي به صورت محوري مورد مطالعه قرار مي گيرند. براي مثال تاريخ نگاري كلاسيك معماري ايراني كه بر اساس سلسله هاي حكومتي صورت مي گيرد طبيعي است كه مي تواند براي مثال آغاز سلطنت ناصرالدين شاه قاجار مثال آغاز براي سلطنت ناصرالدين شاه قاجار را آغازي براي معماري معاصر در نظربگيرد. گرايشهاي اجتماعي و سياسي مانند تاريخ نگاري ليوناردو بنه ولو(Leonardo Benevolo) ممكن است آغاز مشروطيت و تحولات اجتماعي سياسي آن دوره را مبداء مطالعات خود قرار دهند. كساني كه با ديدگاه اثرشناختي به معماري توجه كرده و معماري مدرن را آغاز دوره معاصر مي دانند سال 1314 و ساختمان مدرسه عالي دخران كار وارطان هاوانسيان را مي توانند مبداء قرار دهند. اگر خواسته باشيم از ديدگاه تيوريك و فلسفي به معماري نگاه كنيم (آثار M. Tafuri براي مثال) ناچار هستيم امثال نادر اردلان و كامران ديبا را اولين معماران دوره معاصر محسوب كنيم.

در هر صورت منظور از اين تحقيق عنوان نمودن مسايل و محدوديت هاي تاريخ نگاري معماري معاصر در ايران از يك طرف و بحث در مورد مسايل كلي مربوط به اين ديسيپلين از طرف ديگر است. هر متدولوژي تحقيق ناگزير است با ويژگيها ودشواريهاي چنين مطالعاتي در ايران برخورد كرده راه حل اصيل و مناسبي را ارايه دهد. بنابراين تاريخ نگاري نيز مانند طراحي معماري به ايده خلاقانه، تيوري و بازنگري مداوم مباني خود نياز دارد. در ادامه مقاله، مباني نظري تاريخ نگاري معماري معاصر، با توجه به مسايل كلي آن در جهان و خصوصا" با تأكيد بر مسايل و محدوديت هاي چنين بحثي در واقعيت ايران، مورد بررسي قرار مي گيرند.

2 - تاريخ نگاري و نقد معماري

2 - 1 - نقش و كاربرد

تاريخ نگاري معماري به طور عام به معني پردازش و تدوين آثار تاريخي به روش علمي و انتقادي است. بحث در مورد اين ديسيپلين و مباني آن كاري بسيار دشوار است، زيرا تاريخ نگاري نه تنها به بررسي وقايع و پديده هايي مي پردازد كه مرتبا" به لحاظ مفهوم و جنسيت در حال تغيير هستند بلكه خود نيز مقوله اي است تاريخي كه روش شناسي آن مشمول دو متغير ناهمزماني» و در زماني» است مسيله مهم ديگر شناسايي ساختار پيچيده ارتباط مطالعات متدولوژيك علمي و بررسي هاي انتقادي در امر تاريخ نگاري است. در هر حال بايد اذعان داشت كه تاريخ نگاري از مرحله ابتدايي گزينش دانسته ها تا مراحل پيشرفته و خطير قضاوت در مورد ارزش آثار معماري همواره به نقد مربوط مي شود. تاريخ نگاري نه تنها وظيفه تاريخي كردن پديده هاي معماري را به عهده دارد بلكه نيازمند است به طور سيستماتيك مباني خود را مورد بررسي انتقادي قرار داده و اين ديسيپلين را نيز مانند هر روند تاريخي ديگر متحول سازد. خصوصا" معماري معاصر به دلايل پويايي، پيچيدگي، نزديكي زماني و خصوصا" ماهيت ضدتاريخي بخش مهمي از آن نياز خاصي به بررسي انتقادي دارد. از طرف ديگر نقد نيز به معني درك ارتباط حساس پديده ها با ظرف تاريخي آنها (مكاني و زماني) است. پديده هايي كه بايد تحت ارزيابي مجدانه و بازنگري قرار گرفته ابهامات، ارزش ها، تناقضات، ديالكتيكهاي مخفي و دروني آنها آشكار گرديده، كليه بار معنايي آنها استخراج شود. مشكل نقد نيز توجه كردن به متغير تاريخي در قضاوت كارها از يك طرف و در نظرگيري تاريخي و بنابراين نسبي بودن هر نوع نقد از طرف ديگر است. تاريخ نگاري بدون نقد دقيق و چند بعدي پديده ها مبهم گرديده به كنار هم چيني برخي از وقايع و پديده ها تبديل مي شود. شناسايي تاريخ نگاري و نقد به عنوان ديسيپلين هاي مرتبط به هم به معني پذيرش همزيستي مداوم پديده هاي حل نشده و مبهم در درون تاريخ است. طبيعي است كه تاريخ نگاري و نقد همواره به مطالعه آثاري برگزيده مي پردازند. تاريخ نگاري براي توصيف سير تحولي معماري به مطالعه آثاري مي پردازد كه داراي خصوصيات تعميم پذير بوده و همچنين داراي اصالت باشند. ارزش هاي موفق را درون مجموعه آثار معماري نقد شناسايي و تعيين مي كند. نقد نيز به شناسايي ارزش هاي آثار برگزيده مي پردازد. ارزش هاي آثار برگزيده تنها در مطالعه اي تاريخي قابل رؤيت است. بسياري از آثار قديمي كه امروزه ممكن است حتي پيش پا افتاده جلوه كنند، درون متن تاريخي خود بسيار حايز اهميت مي گردند. تاريخ و نقد از هم جدايي ناپذير هستند زيرا هر دوي آنها يك هدف مشترك را دنبال ميكنند: شناسايي اثر».

نقد به عنوان ابزار شناسايي و ارزش گذاري بر آثار و پديده ها ارزشي كاربردي دارد و مي توان ادعا كرد كه حقيقت» نقد در جنبه كاربردي آن مستتر است. بازسازي وقايع از طريق كنار هم قرار دادن، مقايسه و مربوط ساختن دانسته ها به يكديگر از آنجايي مي تواند اهميت يابد كه از آن بتوان دلايل مخفي انتخاب هاي معمارانه را كشف نمود. كاربردي نقد در متن فرهنگي خود بعدي جديد مي يابد. ارزش گذاري هاي منتقد و قضاوت هاي وي در فضايي مجرد صورت نمي پذيرد . ارزش فرهنگي نقد معماري عمدتا" به نقش مؤثر آن در فرهنگ عمومي جامعه مربوط مي شود. نقد بنابراين داراي رسالتي فرهنگي است و قضاوت هاي آن به طور آگاهانه از درك شرايط تاريخي ديسيپلين معماري تأثير مي پذيرند. براي مثال در دوران تحولات فرهنگي نقد مي تواند به تشويق گرايشهاي نو و ضديت با محافظه كاري و اپورتونيسم بپردازد و در مرحله بعدي به اصلاح همان گرايشها با نكته سنجي و خرده بيني مشغول شود. نقد با انرژي حاصله از عمل تغيير ارزشها، جريان معماري را ايجاد مي كند. خصوصيت دوگانه نقد از يك طرف اسطوره زدايي از معماري و تاريخي كردن پديده هايي است كه ممكن است مطلق و همواره معتبر به نظر آيند و از طرف ديگر ارزش گذاري بر پديده هايي است كه خارج از ظرف مكاني و زماني خود معني نمي يابند. اگر چه پديده زمان در نقد اهميتي انكارناپذيري دارد ليكن شناسايي مشخصه هاي حقيقي زمان و اجتناب از سليقه هاي نوگرايانه بسيار دشوار است. ما در دوره انقلاب فيگوراتيو زندگي مي كنيم. دوره اي كه در آن هيچ فرم يا تصوير حقيقت تلقي نشده و مرتبا" از تثبيت مفاهيم فيگوراتيو اجتناب مي شود. در اين ميان شناسايي حركت هاي اصيل نياز به نوعي فاصله گيري تيوريك از ديسيپلين معماري دارد. تعيين ميزان اين فاصله از ديسيپلين معماري مي تواند در نقش اجتماعي منتقد بسيار مؤثر باشد، زيرا چنان كه گفتيم نقد معماري با استفاده آگاهانه از محدوده اي مجاز چرخش زاويه ديد در قضاوت ها مي تواند در روند تحولي معماري به طور فعالانه شركت كند.

در رابطه با كاربري تاريخ نگاري سه نوع گرايش متمايز را مي توان تشخيص داد:

الف: آنهايي كه تاريخ معماري را يك ديسيپلين مستقل مي دانند و آن را نوعي معلومات عمومي مفيد براي حرفه معماري تلقي ميكنند (گرايش آكادميك اغلب دانشگاهها)

ب: آنهايي كه تاريخ را اصولا" مناسب براي تدريس نمي دانند (معلمان Bauhaus)

ج:كساني كه تاريخ را منبع فرم ها و ايده هاي معماري مي دانند (كساني مانندRob Krire Aldo Rossi Giorgio Grassi و .)

در حقيت هر سه برخورد مي توانند به طور همزمان صحيح و يا غلط قضاوت شوند. ارتباط تاريخ معماري و حرفه معماري پديده پيچيده اي است كه به ديالكتيك بين زاويه ديد تاريخ نگاري و نوع برداشت از تاريخ وابسته است. براي مثال تاريخ نگاري كلاسيك و سبك شناسانه به دليل نكته بر جنبه زيبايي شناختي و گذراي معماري نمي تواند به طور مستقيم به عمل طراحي معماري مربوط شود. نتيجه چنين ارتباطي اكلكتيسم تاريخ گرايانه است. تاريخ نگاري نشانه شناسانه (براي مثال آثار Chirstian Norberg Schivz ) كه عمل طراحي و عكس العمل انسانها در مقابل معماري را از ديدگاه حسهاي ابتدايي و كم و بيش ثابت انسانها بررسي مي كند مي تواند به صورت مستقيم تري در كار طراحي مورد توجه قرار گيرد.

2 - 2- روش تاريخ نگاري

ديسيپلين تاريخ معماري تنها به توصيف پديده ها و وقايع تاريخ منحصر نمي شود. تاريخ معماري ناگزير است به 1) انتخاب دانسته ها ،2 ) منظم كردن آنها ، 3 ) ارزيابي، 4 ) تعبير، 5 ) جايگذاري دانسته ها درون مبتني جديد بپردازد.

2 - 2 - 1 - يكي از مشكلات بزرگ كار تاريخ نگاري حجم عظيم داده ها است. تشخيص فاكت هاي ضروري و مهم براي تاريخ نگاري امري بسيار حساس است. تاريخ نگاري اگر چه طبيعتا" نمي تواند تمامي مطالب موجود را مورد بررسي قرار دهد ولي همچنين نمي تواند حقيقت را به صورت ناقص و مخدوش بيان كند. وظيفه مورخ نمايش تمامي حقيقت با بررسي و نمايش بخشي از واقعيت است. تكه كردن حقيقت و حذف بخشي از آن به دليل انعطاف ناپذير بودن متدولوژي يا ضعف مباني نظري يكي از خطرهاي عمده اي است كه تاريخ نگاري را تهديد مي كند. در انتخاب دانسته هاي تاريخي شناسايي نقاط عطف و مفصل بنديهاي سير تحولات پديده ها بسيار مهم است. تاريخ معماري بسياري از موارد با پديده هايي سر و كار دارد كه به دليل قدمت از جذابيت خاصي برخوردار هستند. نكته مهم اجتناب از ديدگاه عتيقه شناسانه» است. در اين ديدگاه آثار تنها به دليل ارزش تاريخي، منحصر به فرد بودن و ناياب بودن اهميت مي يابند. ارزش گذاري معماري نمي تواند به برداشتهاي شخصي از آثاري كه كنجكاوي ما را جلب مي كنند محدود شود. انتخاب فاكت ها خصوصا" در مورد تاريخ تدوين نشده معماري معاصر ايران بسيار دشوار است. گذشته از مشكل فني كمبود منابع، مورخ ناچار است به جمع آوري عناصر مهم پروسه تاريخي پديده اي بپردازد كه سير تحولي و بنابراين مشخصه ها و نقاط عطف آن هنوز بسيار مبهم هستند. انتخاب دانسته ها بنابراين در مراحل مختلف و بر اساس پيش فرضهايي صورت خواهند گرفت كه تدريجا" اصلاح مي شوند. جنسيت دانسته ها و شيوه انتخاب آنها در ارتباط مستقيمي است با نوع نگرش به تاريخ معماري اگر چه بيش از اين گفتيم كه تاريخ معماري نمي تواند به بيان بخشي از حقيقت اكتفا كند، ليكن از طرف ديگر نيز بايد پذيرفت كه به تعدادي زواياي ديد حقيقت هاي متفاوت يا جنبه هاي مختلف يك حقيقت كلي وجود دارند. براي مثال دانسته هايي كه به ما اجازه مي دهند معماري معاصر را از ديدگاه نشانه شناسانه بررسي كنيم با دانسته هايي كه در مطالعه اي اجتماعي - اقتصادي عملي صرفا" از معماري مفيد واقع مي شوند بسيار متفاوت هستند.

2 - 2 -2 - تنظيم دانسته ها كه ممكن است عملي صرفا" مكانيكي به نظر آيد در حقيقت كار فكري دشواري است كه نياز به بررسي انتقادي دارد. گذشته از نياز به تعيين متدولوژي دسته بندي فاكت ها در رابطه با روش تحقيقي اتخاذ شده، نحوه كنار هم قرار دادن دانسته ها مي تواند به دريافت قانونمندي هاي ناآشكار در سير تحولي معماري كمك كند تنظيم دانسته ها عموما" به مهارتهاي فني متعددي نياز دارد. در اين مرحله مورخ ناگزير است بارها به مرحله قبل بازگشته مداركي را تكميل كند. در اين مرحله نكته حساس ديگر توجه به همگن بودن فاكت هاي جمع آوري شده جهت تسهيل عمليات ارزيابي و مقايسه در مراحل بعدي است.

2 - 2 - 3 - ارزيابي دانسته ها در حقيقت به معني سعي در كشف مكانيزم پيچيده اي است كه پديده ها را به يكديگر مربوط مي سازد. از نظر علمي كليه پديده هاي متعلق به يك حوزه فرهنگي به يكديگر مرتبط هستند، ليكن در مطالعات تاريخي و انتقادي آن دسته از پديده ها ارزش مي يابند كه تأثيري محسوس و قابل توصيف بر گروه مشخص و قابل توجهي از پديده هاي ديگر به جاي بگذارند. براي مثال نوشته هاي فرانك لويد رايت (Frank Lioyed wright) اگر چه اسناد مهم تاريخي به شمار مي آيند در يك تاريخ نگاري انتقادي معماري معاصر فضاي معمي را به خود اختصاص نمي دهند. در ارزيابي آثار بايد از پيدايش هر نوع ديد نوستالژيك به معماري و غلو در ارزش هاي مثبت آثار قديمي از يك طرف و عدم توجه به ارزشهاي آثاري كه تنها در گذشته و در متن تاريخي خود داراي اصالت و ارزش هستند اجتناب نمود. ارزيابي آثار متعلق به گذشته از جهات فوق بسيار دشوار است. از طرف ديگر ارزيابي متعلق به زمان نزديك نيز با مخاطراتي همراه است جدايي از وقايع كه لازمه هر نوع نگرش انتقادي است، همواره در مورد تاريخ نگاري زمان نزديك امكان پذير نيست. در هر حال بايد به اين نكته توجه داشت كه اگر چه فاكت هاي تاريخي بسيار اهميت دارند ليكن فاكت ها پيش از اين كه مورد ارزيابي قرار گيرند فاقد ارزش هستند. اجرايي كه به بازسازي حقيقت كمك مي كنند درون فاكت ها مخفي هستند و تنها پس از يك ارزيابي دقيق و عميق است كه پديده ها ارزش هاي دروني خود را آشكار مي سازند. از طرفي بايد اذعان داشت كه تاريخ نگاران مختلف ممكن است بر وقايع مشابه تاريخي ارزش هاي متفاوتي را قايل شوند. از اين نظر است كه در كار تاريخ نگاري هرگز نمي توان به صورت مطلق قضاوت نمود. در حوزه تاريخ نگاري معماري معاصر خصوصا" نظريات و روشهاي كار همواره تغيير يافته اند. براي مثال تا قبل از سالهاي 80 معماري رژيم» دوره فاشيست ايتاليا از تاريخ نگاري حذف شده بود. در اوايل اين دهه تحت فشار فرهنگي جنبش پست مدرنيسم و بازنگري تاريخ معماري به عنوان گنجينه الگوها و ايده هاي قابل استفاده در طراحي، به معماري فاشيست نيز كه خود از نمونه هاي معدود تاريخ گرايي در دوره مدرن بود توجهي خاص معطوف شد. البته بايد اين نكته را تذكر داد كه تحول گرايش هاي تاريخ نگاري معماري تنها به ذايقه حاكم در يك دوره مربوط نيست، بلكه مسيله اصلي اين است كه مسايل جديدي در جامعه بروز مي كنند كه سيوالهاي متفاوتي را برمي انگيزد. سيوالهاي جديد خود منشاء حركت هاي جديدي مي شوند. براي مثال وم توجه به مراكز تاريخي و در نظر گيري مسيله از قلم افتاده معماري شهر در پروسه رشد، در سالهاي 60 باعث شد برخي از طراحان قديمي و فراموش شده مانند Iidefonso Creda (اسپانيايي قرن نوزدهم) مجددا" مطرح شوند.

2 - 2 - 4 - يكي از بحث انگيزترين مسايل تاريخ نگاري تعبير پديده هاست. تعبير وقايع فرهنگي مربوط به معماري به پيچيدگي تعبير خود آثار نيست. تعبير آثار در ميان روشهاي شناخته شده و متداول به سه شيوث كلي قابل تقسيم است.

الف - روش تاريخي:

در اين روش هر اثر معماري درون متن تاريخي متعلق به آن بررسي مي شود، در اين روش مجموعه عوامل اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي تأثير گذارنده بر اثر مورد توجه قرار مي گيرند. در اين ديدگاه اثر معماري زاييده مجموعه شرايطي خارجي آن است. حضور پديده هاي معماري تنها از طريق مطالعه سير تحولات تاريخي امكان پذير است. اين روش عموما" همه چيز را توضيح مي دهد به جز آن كه چرا اثر هنري است جنبه فردي و خلاقه اثر معماري نمي تواند به خوبي از اين روش مورد مطالعه قرار گيرد.

ب - روش زيبايي شناختي:

در اين روش مشتركات ساختمانها به صورت سبك ها دسته بندي شده و پس از آن كليه اقدامات انفرادي هر طراح در قالب سبك مربوطه مورد مطالعه قرار مي گيرند. ارزش هاي فرمال و زيبايي شناختي مهمترين وزنه را در اين نوع تاريخ نگاري دارند.

ج - روش اثرشناختي:

روشي است كه در آن به اثر معماري و رابطه آن با شخص هنرمند به عنوان خالق اثر توجه مي شود. در اين روش عموما" سيوالهاي اصلي اينها هستند:

_ كي اثر را به وجود آورده است.
_ چه موقع اثر ايجاد شده است.
_ رابطه بين اثر و به وجود آورنده آن چه بوده است.

طبيعتا" در اين روش به مجموعه آثار هنرمند و ارزش اثر مورد نظر در سلسله كارهاي طراح توجه مي شود. شناسايي روش كار چگونگي دستيابي به اهداف طراحي در اين گرايش مورد نظر هستند.

2 - 2 - 5 - جايگذاري دانسته ها درون متن بخش خلاقه عمل تاريخ نگاري است. معماري و تاريخ نگاري معماري از يك جنس نيستند و از همين جهت تاريخ نگاري معماري موقعيت دشوارتري را نسبت به تاريخ نگاري ادبيات دارد. خصوصا" توصيف آثار معماري در متن بسيار دشوار است. اگر متن وظيفه توصيف اثر معماري را به عهده دارد ضروري است كه ارتباطي ساختاري بين متن و اثر معماري وجود داشته باشد معماري پديده اي سه بعدي و فضايي متن تنها از طريق سمبول هاي قراردادي مي تواند فضا را توصيف كند. تفاوت ساختاري بين بيان نوشتاري و بيان حجمي مشكل اصلي تأليف متن تاريخي است.

تاريخ نگاري و نقد معماري به ترتيب از تاريخ و فلسفه مشتق گرديده اند و به همين جهت است كه محتواي اصولا" نوشتاري خود را حفظ كرده اند استفاده از ترسيمات و ديگر وسايل انتقال اطلاعات هنوز در اين دو رشته زياد متداول نيست.

2 - 3 - روش نقد

مسيله اي كه نقد معماري را از نقد ديگر آثار هنري مانند نقاشي و مجسمه سازي متفاوت مي سازد چند ارزشه بودن اثر معماري است. البته هر اثر هنري داراي چندين جنبه و بنابراين ارزش هاي قابل دسته بندي در گروههاي مختلف است ليكن اين مسيله خصوصا" در معماري واجد اهميتي ويژه است.

2 - 3 - 1 - متن:

هر اثر معماري درون متني قرار مي گيرد و خواه ناخواه چه از نظر زيبايي شناختي چه از نظر كاربردي رابطه اي ديالكتيك بين شييي و متن ايجاد مي گردد. زمينه اي كه ساختمان بايد درون آن قرار گيرد بسياري از موارد غيرقابل كنترل است. بنابراين اثر معماري ناچار است به گونه اي عنصر مكمل مجموعه اي از عناصر محسوب شود كه در طول زمان ممكن است تغيير يابد. خود آگاهي و يا عدم توجه طراح به اين جنبه مهم از معماري خود يكي از ملاك هاي ارزش گذاري بر اثر معماري است.

2 - 3 - 2 - تكنولوژي:

منظور ما از تكنولوژي اشاره به اصل Firmitas (پايداري) ويتوويوس (Vitruvius) نيست. تكنولوژي مي تواند در معماري تنها نقش تحقيق پذير نمودن فرم را به عهده داشته باشد و همچنين مي تواند ابعادي سمبوليك بيابد. جنبه دوم تكنولوژي در نقد معماري مورد توجه قرا رمي گيرد. آثاري مانند برج ايفل، ساختمان بانك هنگ كنگ و شانگهاي (اثر Fostre Norman) و سقف استاديوم ورزشي براي المپيك مونيخ (اثر Frei Otto) بدون توجه به ارزش سمبوليك تكنولوژي در بيان معماي قابل درك نيستند.

2 - 3 - 3 - كميت:

ابعاد ساختمان نقش بسيار تعيين كننده اي در تأثير بصري آن دارند. اين جنبه در كار معماري كه با ابعاد بزرگ سر و كار دارد بسيار مهم است. گذشته از وجود ارتباط مستقيم بين ابعاد ساختمان و درجه دراماتيك بودن، ديالكتيك بسيار دشواري بين فرم و ابعاد اثر معماري برقرار است. فرم معماري همواره در لحظه طراحي قابل كنترل و بررسي است. مشكل عمده طراحان درك متناسب بودن و يا عدم تناسب فرم مورد نظر با ابعاد واقعي آنها است. اين مسيله در مورد ساختمانهاي ويژه كه عموما" داراي ابعاد تجربه شده اي نيستند حادتر است. خطا در اين مورد مي تواند ساختمان را به يك اثر بيش از حد يكنواخت و يا بسيار شلوغ تبديل كند.

اصولا" كميت خود مولد نوعي كيفيت است ابعاد خارق العاده و يا تكرار بيش از حد عناصر خود ابزاري بياني و بسيار مؤثر در كيفيت معماري هستند.

2 - 3 - 4 - حضور:

معماري تا زماني كه پروژه است به لحاظ ايده معمارانه و اصالت آن قابل بررسي است زماني كه اثر ساخته مي شود وجودي مستقل مي يابد و تبديل به يك حضور مي شود حضور تنها كيفيت معماري است كه قبل از ساخته شدن به هيچ وجه قابل بررسي نيست. حضور يعني فرهنگي شدن يك اثر معماري: ارتباطي كه بين معماري و انسانها به وجود مي آيد. اين مسيله به قابليت تلفيق يك اثر با محيط اطراف و جاافتادن» آن در محيط ارتباط دارد.

مسيله اي كه به حضور معماري و عناصر آن ارتباط دارد مسيله دوام فيزيكي و فرمال آن است. در گذشته كه ساختمانها اغلب به دليل انسجام فرهنگي بر اثر مرور زمان كهن و با ارزش تر شده و به همين دليل بارها مورد مرمت قرار مي گرفتند، مسيله دوام تنها مسيله اي مربوط به تكنولوژي ساختمان و مصالح بود. ولي امروزه دوام ساختمانها يك جنبه بسيار مهم ديگر نيز پيدا كرده است. دوام در مقابل تغييرات سريع سليقه و مصرف اغراق آميز تصاوير آثار بيش از اين كه كهن شوند كهنه و از مد افتاده مي شوند طبيعي است كه در چنين شرايطي اهميت حضور يك اثر به حداقل تقليل يافته و حتي ارزش منفي مي يابد. از طرف ديگر بايد اذعان داشت كه ساختمانها و اشياء قديمي به گونه اي ساخته ميشوند كه تا مدتهاي مديدي دوام بياورند، در حالي كه ساختمانها امروزي به سرعت تخريب مي شوند. ساختمانها به اشياء مصرفي اي تبديل شده اند كه عمري محدود دارند. بي مايگي و ظاهر موقتي اشياء ساختماني موجب مي گردد انسان با معماري هيچ گونه رابطه عاطفي برقرار نكند.

2 - 3 - 5 - خاطره:

معماري هرگز نمي تواند به درجه تجريد اثر نقاشي برسد. ارتباط معماري با زندگي روزمره و تداوم گسستگي ناپذير عادات و نيازهاي انساني ايجاب مي كند كه معماري همواره از عناصر كم و بيش شناخته شده استفاده كند. هر جزء شناخته شده معماري خواه يك مصالح باشد خواه يك عنصر يا حتي يك تناسب اندازه اي همواره خاطره اي را بر مي انگيزد. اين خاطره در نوع برداشت افراد از اثر معماري تأثير مي گذارد.

2 - 3 - 6 - كاربري:

معماري هنري است كه داراي كاربري مشخصي اي است و جنبه كاربردي آن بسيار اهميت دارد. ارزش اقتصادي معماري موجب مي شود كه ساختمان را نه تنها از جهت ادراك بصري بلكه از نظر كاربري آن نيز مورد توجه قرار دهيم. بخشي از ارزش اثر معماري فقط در ارتباط با نوع سازماندهي كاربري توسط فرم معمارانه قابل بررسي است. البته بايد توجه داشت كه عملكردي بودن ساختمان حداقل انتظاري است كه مي توان از يك اثر معماري داشت. آثاري كه به طور جزمي به مسيله كاربري توجه كرده -اند. هر كاربري جلوه اي از مراسم و نهادهاي اجتماعي زندگي بشري است. هر كاربري گذشته از جنبه ها ي فيزيكي داراي خاطره و مفهومي است و روابط مشخص اجتماعي يا رفتار ويژه فردي را ايجاب مي كند. پس هر كاربري داراي جنبه هاي روانشناختي فردي و اجتماعي نيز هست. هر اثر با ارزش معماري، خصوصا" كه كاربري فرهنگي نيز داشته باشد، در ارگانيزم فضايي خود از طريق نمادگرايي و تأثيرات روانشناختي بصري، به كاربري هاي اصلي كه نحوه زندگي در محيط مصنوع را تعريف ميكنند، ارزش معنوي مي بخشد. بدين گونه است كه توده هاي پراكنده مردم، در قالب فضاهاي تعريف و طراحي شده، گروههاي هدفدار و منسجمي را به وجود مي آورند. با اين عمل فرايند مكانيكي و جبري استفاده از خدمات به مجموعه اي از رسوم اجتماعي بدل مي شود و در هر لحظه و در هر مكان بنا پيام بصري با استعاري متناسب با كاربري خود را به فرد القا مي كند.

2 - 3 - 7 - تيپولوژي:

فرم هاي معماري را بسياري از موارد الگوهاي متعارف و متداول تعيين مي كنند. كاربري نمي تواند به تنهايي فرم را توضيح دهد. درك فرم تنها از طريق آگاهي از سير تكاملي الگوها و ايده هاي معماري ميسر است. فرم صندلي به طور مستقيم از نياز به نشستن در فاصله 40 سانتيمتري از زمين حاصل نشده است. مفهوم صندلي درون خود داراي كهن الگويي است كه از قبل در ذهن طراح صندلي موجود است. خصوصا" در مورد آثار معماري متعلق به دوران قبل از مدرن تيپولوژي معماري بسيار اهميت دارد. تيپولوژي به معني خوانايي سير تحولي تيپ ها است. هر تيپ معماري قانونمندي كلي است كه وراي تفاوتهاي ظاهري پديده هاي ساختماني متعلق به يك حوزه مشخص مكاني و يك مقطع معين زماني درون آثار معماري مستتر است.

2 - 3 - 8 - ديالكتيك انسان - معماري تأثير روانشناختي):

انسان معماري را به وجود مي آورد و معماري انسان را مشروط كرده افعال وي را سازماندهي مي كند. معماري مي تواند انسان را در بر بگيرد وي را هدايت كند، در او حس هراس از فضاهاي بسته و هراس از فضاهاي باز به وجود آورد. گروهي از تأثيرات روانشناختي بنابراين منحصر به معماري هستند. قوانين و ابزار مطالعات بصري فرم بايد اين ويژگي معماري را در نظر بگيرند. اگر چه افرادي چون Kevin Lynch (در كتاب Town Scape) با رجوع به تيوري گستالت Gestalt سعي در طبقه بندي مجموعه حسهاي ناشي از برخورد انسان با محيط ساخته شده كرده اند، هنوز دامنه اين گونه مطالعات كاملا" باز و ناشناخته است.

2 - 3 - 9 - ارزش بصري:

اگر معماري را مشمول زبانهاي مختلف هنري در نظر بگيريم و اگر به زبان ساده بپذيريم كه شييي معمارانه مي تواند حاوي پيامي بصري باشد طبيعي است كه مي توانيم در مورد اين ديسيپلين نيز ابزار مربوط به مطالعه هنرهاي بصري ديگر از قبيل نقاشي و مجمسمه سازي را به كار ببريم و در اين رابطه مي توان از مجموعه ابزار و الگوهايي كه تيوري اطلاعات سايبرنيتكس (Cyberntics)، ساختارگرايي و سميوتيكس (Semiotics) در اختيار ما قرار داده اند استفاده كرد. در مورد زبان معماري به گونه اي متفاوت با زبان گفتاري نشانه ها مي توانند گاه بدون واسطه يك واسط سمبوليك و معنايي حسي را به انسان منتقل كنند. حسي كه نياز به هيچ آشنايي ساختاري از نشانه مورد نظر ندارد. اين گونه حسها عموما" جنبه فرهنگي نداشته و به ساختار مغز انسان و كاربري آن كه در طول زمانهاي فرهنگي ثابت فرض مي شود مربوط است. رنگ، بافت، تأثير بيشر بعد عمودي نسبت به بعد افقي و مجموعه عواملي هستند كه تأثيرگذاري آنها بر انسان به فيزيك ذهن انسان مربوط مي شود. در اين گونه مطالعات توجه به تك عنصر كه به يك كلمه در متن نوشتاري قابل شبيه است اهميت ندارد. خاصيت ناشي از كنار هم قرارگيري عناصر در يك مجموعه معين (جمله) مد نظر است. مجموعه عناصر معماري مي توانند حالت هاي مختلف افقي، عمودي، باز، بسته، ريتم، عطف را ايجاد كنند.

2 - 4 - ارزش گذاري بر آثار در نقد معماري

براي شناسايي و قضاوت آثار معماري با توجه به چندگانگي كيفيت اثر معماري كه در بالا راجع به آن صحبت شد، اصولا" منتقد مجبور است در سه مرحله متمايز زير آثار را ارزش گذاري كند.

2 - 4 - 1 - هر اثر معماري زاييده شرايط تاريخي خاصي است و از اين نظر مي توان اصالت و يا تقليدي بودن آن را مورد بررسي قرار داد. همچنين اثر معماري به گونه اي مصداق ويژگيهاي سبك شناسي، گرايش هاي هنر، تحولات فرهنگي و روحيه زمان خود است و به همين جهت است كه مي تواند منتقد را در شناسايي فرايند معماري در مقطع زم

گروه های معماری منتخب در فرانسه موفق شده اند تا طرح هایی از سه سایت گردشگری در دروازه های پاریس ارائه کنند. آنها عکس ها، طرح ها و ایده هایی را به تصویر کشیدند که هنوز مطمئن نیستند به این سرعت به سرانجام برسد.
چندی پیش شهردار پاریس از اندیشه های یازده گروه معماری برای تدارک سه سایت گردشگری در دروازه های این پایتخت خبر داد.
به گزارش سرویس بین الملل فردا » و به نقل از فیگارو، گروه های معماری منتخب، موفق شده اند تا طرح هایی از آنچه امکان ساخت آن در سه منطقه واقع در دروازه های پاریس وجود دارد را ارائه کنند. آنها عکس ها، طرح ها و ایده هایی را به تصویر کشیدند که هنوز مطمئن نیستند به این سرعت به سرانجام برسد. پیش از این کار، ابتدا باید نقشه جامع شهری را تغییر داد که روند طولانی و پیچیده ای است.
بخش Masséna-Bruneseau ، طراحی توسط آن دامیان
بخش Masséna-Bruneseau ، طراحی توسط ژاک فریه
بخش Masséna-Bruneseau ، طراحی توسط اریک لاپیر
بخش Porte de la Chapelle ، طراحی توسط ایناکی آبالو و ژوان هررو
بخش Porte de la Chapelle طراحی توسط اولیویه برنا و اگزویه گونزا
بخش  Porte de la Chapelle ، طراحی توسط دومینیک پرو
بخش محله Bercy-Poniatowski، طراحی توسط فیلیپ بارتلمی
بخش محله Bercy-Poniatowski ، طراحی توسط نیکولاس میشلن
بخش محله Bercy-Poniatowski ، طراحی توسط دیتمار فشینگر
بخش محله  Bercy-Poniatowski  ، طراحی توسط کلود وسونی
بخش Masséna-Bruneseau ، طراحی توسط لوئیسا هوتون


بنانيوز: رئيس مركز منطقه اي اطلاع رساني علوم و فناوري وضعيت دانشگاههاي مختلف جهان را در رتبه بندي تايمز در رشته هاي فناوري و مهندسي تشريح كرد و گفت: در ميان 50 دانشگاه برتر اين حوزه، 4 دانشگاه آسيايي نيز از 3 كشور قرار دارند. به گزارش بنانيوز (BanaNews.ir) دكتر جعفر مهراد در گفتگو با خبرنگار مهر افزود: رشته مهندسي و فناوري شامل رشته هاي مختلفي از مهندسي هوا فضا گرفته تا پژوهش در انرژي پايدار و طراحي نرم افزار و روبات ها هستند و در جدول مهندسي و فناوري در رتبه بندي تايمز كه 50 دانشگاه تراز اول جهان معرفي شده است مانند سال گذشته، دانشگاه هاي ايالت كاليفرنيا برترين هستند. در اين جدول از 5 رتبه برتر، سه موسسه به كاليفرنيا تعلق دارد. وي افزود: در ايالت ماساچوست در شرق آمريكا نيز ام.آي.تي كه با دريافت 8 ميليارد دلار وقف به خود مي بالد، با كسب امتياز 7/92 از مجموع امتياز 100، مانند انستيتو تكنولوژي كاليفرنيا در رتبه اول قرار دارد. دانشگاه بركلي با كسب امتياز 91/7 جايگاه چهارم را اشغال كرده، در حاليكه دانشگاه استنفورد با امتياز 4/91 و با فارغ التحصيلاني مانند ويليام هيولت ديويد پاكارد و ساير بزرگان رشته الكترونيك در جاي پنجم نشسته است. رئيس مركز منطقه اي اطلاع رساني علوم و فناوري با اشاره به ساير دانشگاههاي تراز اول دنيا در رشته هاي فني و مهندسي رتبه بندي تايمز گفت: چهار دانشگاه نيز از ايالت كاليفرنيا شامل لس آنجلس با رتبه 8، سانتا باربارا مشتركا با دانشگاه ايلينوي در رتبه 16، سان ديه گو با رتبه 24 و ديويس با رتبه 32 از جايگاه برتري برخوردارند. در مجموع 22 موسسه آموزش عالي آمريكا در بين 50 دانشگاه برتر داراي رشته هاي مهندسي و فناوري قرار دارند. وي با اشاره به وضعيت دانشگاههاي كشور انگلستان در رتبه بندي تايمز گفت: انگلستان داراي دانشگاه هاي تراز اول در رشته هاي مهندسي و فناوري است. سه دانشگاه اين كشور شامل كمبريج، آكسفورد و امپريال كالج لندن جزو 10 دانشگاه برتر بوده و در مجموع اين كشور داراي 5 دانشگاه تراز اول جهان است. قاره اروپا (به استثناي انگلستان) داراي 6 دانشگاه تراز اول در رشته هاي مهندسي و فناوري است. مهراد درباره وضعيت دانشگاههاي قاره آسيا اظهار داشت: قاره آسيا در جدول رتبه بندي داراي 10 دانشگاه برتر است. دانشگاه ملي سنگاپور با كسب رتبه 19 جهان در راس دانشگاه هاي آسيا قرار دارد. اين دانشگاه با 14 دانشكده كه فعاليت هاي خود را با 300 دانشجو در اواخر دهه 1970 آغاز كرد، اكنون در حدود 10 هزار دانشجو دارد وي درباره وضعيت دانشگاههاي برتر در رشته مهندسي و فناوري گفت: در بين 10 دانشگاه برتر جهان در رشته مهندسي و فناوري، انستيتو تكنولوژي زوريخ در سوئيس با كسب امتياز 1/87 رتبه 9 را به خود اختصاص داده است. همچنين برترين دانشگاه كانادا و هلند در رشته هاي مهندسي و فناوري به ترتيب دانشگاه تورنتو و پلي تكنيك لوزان هستند كه رتبه هاي و 20 را از آن خود كرده اند. رئيس مركز منطقه اي اطلاع رساني علوم و فناوري افزود: در قاره اقيانوسيه دانشگاه ملبورن حائز رتبه 25 است و امتياز اين دانشگاه 4/67 است. از كشور چين دانشگاه علوم و تكنولوژي هنگ كنگ و دانشگاه شين هوا، به ترتيب با كسب امتياز 1/66 و 6/65 در مكانهاي 28 و 31 نشسته اند. در كره جنوبي دانشگاه علوم و تكنولوژي پوهانگ با رتبه 34 جهان مقام نخست رشته هاي مهندسي و فناوري اين كشور را به دست آورده است. وي با اشاره به وضعيت دانشگاههاي اروپا در اين رتبه بندي گفت: نخستين دانشگاه بلژيك يعني دانشگاه كاتالوليك لوون موفق به كسب رتبه 38 شده است. كشور آلمان كه در عرصه هاي فني پيشتاز است با دانشگاه فني مونيخ در جايگاه 43 قرار دارد. مهراد افزود: در مجموع از كشورهاي ژاپن، كانادا و سوئيس هركدام 2 دانشگاه، از استراليا 3 دانشگاه و از چين 4 دانشگاه (با احتساب هنگ كنگ) در رشته هاي فناوري و مهندسي پيشتاز هستند. رشته مهندسي و فناوري شامل رشته هاي مختلفي از مهندسي هوا فضا گرفته تا پژوهش در انرژي پايدار و طراحي نرم افزار و ربات ها هستند.

وضعیت برترین دانشگاههای جهان در فنی مهندسی/ 4 آسیایی در بین برترینها
رئیس مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری وضعیت دانشگاههای مختلف جهان را در رتبه بندی تایمز در رشته های فناوری و مهندسی تشریح کرد و گفت: در میان 50 دانشگاه برتر این حوزه، 4 دانشگاه آسیایی نیز از 3 کشور قرار دارند.
دکتر جعفر مهراد در گفتگو با خبرنگار مهر افزود: رشته مهندسی و فناوری شامل رشته های مختلفی از مهندسی هوا فضا گرفته تا پژوهش در انرژی پایدار و طراحی نرم افزار و روبات ها هستند و در جدول مهندسی و فناوری در رتبه بندی تایمز که 50 دانشگاه تراز اول جهان معرفی شده است مانند سال گذشته، دانشگاه های ایالت کالیفرنیا برترین هستند. در این جدول از 5 رتبه برتر، سه موسسه به کالیفرنیا تعلق دارد.

وی افزود: در ایالت ماساچوست در شرق آمریکا نیز ام.آی.تی که با دریافت 8 میلیارد دلار وقف به خود می بالد، با کسب امتیاز 7/92 از مجموع امتیاز 100، مانند انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا در رتبه اول قرار دارد. دانشگاه برکلی با کسب امتیاز 91/7 جایگاه چهارم را اشغال کرده، در حالیکه دانشگاه استنفورد با امتیاز 4/91 و با فارغ التحصیلانی مانند "ویلیام هیولت" "دیوید پاکارد" و سایر بزرگان رشته الکترونیک در جای پنجم نشسته است.

رئیس مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری با اشاره به سایر دانشگاههای تراز اول دنیا در رشته های فنی و مهندسی رتبه بندی تایمز گفت: چهار دانشگاه نیز از ایالت کالیفرنیا شامل لس آنجلس با رتبه 8، سانتا باربارا مشترکا با دانشگاه ایلینوی در رتبه 16، سان دیه گو با رتبه 24 و دیویس با رتبه 32 از جایگاه برتری برخوردارند. در مجموع 22 موسسه آموزش عالی آمریکا در بین 50 دانشگاه برتر دارای رشته های مهندسی و فناوری قرار دارند.

وی با اشاره به وضعیت دانشگاههای کشور انگلستان در رتبه بندی تایمز گفت: انگلستان دارای دانشگاه های تراز اول در رشته های مهندسی و فناوری است. سه دانشگاه این کشور شامل کمبریج، آکسفورد و امپریال کالج لندن جزو 10 دانشگاه برتر بوده و در مجموع این کشور دارای 5 دانشگاه تراز اول جهان است. قاره اروپا (به استثنای انگلستان) دارای 6 دانشگاه تراز اول در رشته های مهندسی و فناوری است.

مهراد درباره وضعیت دانشگاههای قاره آسیا اظهار داشت: قاره آسیا در جدول رتبه بندی دارای 10 دانشگاه برتر است. دانشگاه ملی سنگاپور با کسب رتبه 19 جهان در راس دانشگاه های آسیا قرار دارد. این دانشگاه با 14 دانشکده که فعالیت های خود را با 300 دانشجو در اواخر دهه 1970 آغاز کرد، اکنون در حدود 10 هزار دانشجو دارد.

برترین دانشگاههای دنیا در فنی و مهندسی

رتبه نام دانشگاه کشور امتیاز
1 دانشگاه MIT آمریکا 92/7
4 دانشگاه برکلی آمریکا 91/7
5 دانشگاه استنفورد آمریکا 91/4
8 لس آنجلس آمریکا -
9 انستیتو تکنولوژی زوریخ سوئیس 87/1
16 سانتا باربارا مشترکا با دانشگاه ایلینوی آمریکا -
دانشگاه تورنتو کانادا -
19 دانشگاه ملی سنگاپور سنگاپور -
20 پلی تکنیک لوزان سوئیس -
25 دانشگاه ملبورن استرالیا 67/4
28 دانشگاه علوم و تکنولوژی هنگ کنگ چین 66/1
31 دانشگاه شین هوا چین 65/6
32 دیویس آمریکا -
34 دانشگاه علوم و تکنولوژی پوهانگ کره جنوبی -
38 دانشگاه کاتالولیک لوون بلژیک -
43 دانشگاه فنی مونیخ آلمان -
وی درباره وضعیت دانشگاههای برتر در رشته مهندسی و فناوری گفت: در بین 10 دانشگاه برتر جهان در رشته مهندسی و فناوری، انستیتو تکنولوژی زوریخ در سوئیس با کسب امتیاز 1/87 رتبه 9 را به خود اختصاص داده است. همچنین برترین دانشگاه کانادا و هلند در رشته های مهندسی و فناوری به ترتیب دانشگاه تورنتو و پلی تکنیک لوزان هستند که رتبه های و 20 را از آن خود کرده اند.

رئیس مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری افزود: در قاره اقیانوسیه دانشگاه ملبورن حائز رتبه 25 است و امتیاز این دانشگاه 4/67 است. از کشور چین دانشگاه علوم و تکنولوژی هنگ کنگ و دانشگاه شین هوا، به ترتیب با کسب امتیاز 1/66 و 6/65 در مکانهای 28 و 31 نشسته اند. در کره جنوبی دانشگاه علوم و تکنولوژی پوهانگ با رتبه 34 جهان مقام نخست رشته های مهندسی و فناوری این کشور را به دست آورده است.

وی با اشاره به وضعیت دانشگاههای اروپا در این رتبه بندی گفت: نخستین دانشگاه بلژیک یعنی دانشگاه کاتالولیک لوون موفق به کسب رتبه 38 شده است. کشور آلمان که در عرصه های فنی پیشتاز است با دانشگاه فنی مونیخ در جایگاه 43 قرار دارد.

مهراد افزود: در مجموع از کشورهای ژاپن، کانادا و سوئیس هرکدام 2 دانشگاه، از استرالیا 3 دانشگاه و از چین 4 دانشگاه (با احتساب هنگ کنگ) در رشته های فناوری و مهندسی پیشتاز هستند. رشته مهندسی و فناوری شامل رشته های مختلفی از مهندسی هوا فضا گرفته تا پژوهش در انرژی پایدار و طراحی نرم افزار و ربات ها هستند.


فرمول جادویی برای سازه‌های جدید


سیمان یکی از ستون‌های اصلی صنعت ساختمان‌سازی درگوشه و کنار دنیا به شمار می‌آید. این محصول صنعتی از آنچنان اهمیتی برخوردار است که در بازارهای جهانی سهم قابل توجهی از مبادلات تجاری را به خود اختصاص داده است، اما همین اهمیت استراتژیک موجب شده تا کشورهایی که ظرفیت قابل توجهی در تولید آن دارند، به تولید گسترده و البته مملو از خطرات زیست‌محیطی این محصول پایه‌ای روی آورند. به عنوان مثال سیمان پرتلند که نسخه شناخته شده این محصول صنعتی به شمار می‌آید، مملو از ترکیبات کربنی است که برای محیط زیست تبعات منفی زیادی به همراه دارد. در دهه‌های گذشته تولید انبوه سیمان با تولید انبوهی از آلاینده‌های زیست محیطی همراه بوده است تا آنجا که حامیان محیط زیست رایط فعلی را بسیار خطرناک عنوان می‌کنند. این هشدارها موجب شده تا در سال‌های گذشته فناوری‌های نوین و بخصوص ناوری سبز وارد این عرصه صنعتی شود و پروژه‌هایی با عنوان تولید سیمان سبز آغاز شود. به تازگی گروهی از محققان دانشگاه MIT فرمول جدیدی برای تولید سیمان ارائه کرده‌اند که یش‌بینی می‌شود به زودی به عنوان فرمول نهایی تولید این محصولات در بسیاری از کارخانجات سراسر جهان به کار گرفته شود. این محصول فناورانه که از آن به عنوان سیمان سبز یاد می‌شود ازجمله تازه‌ترین مظاهر به‌کارگیری فناوری‌های نوین در صنایع ساختمان‌سازی به شمار می‌آید.



تولید سیمان یکی از پیچیده‌ترین و سخت‌ترین فرآیندها در تولید محصولات مورد نیاز برای ساختمان‌سازی به شمار می‌آید. در این فرآیند سیمانی تولید می‌شود که هدف اصلی به‌کارگیری آن در صنعت بتن‌سازی است. برای تولید سیمان آهک کوبیده و نرم شده به همراه خاک رس و شن در دمای قابل توجه 1450 درجه سانتیگراد حرارت داده می‌شوند، اما برای تامین چنین دمایی راهی نیست جز این که از سوخت‌هایی نظیر ذغال‌سنگ یا گاز طبیعی استفاده شود. این فرآیند منجر به تولید حجم قابل توجهی گاز گلخانه‌ای دی‌اکسیدکربن می‌شود. مطالعات زیادی درخصوص نسبت گاز دی‌اکسیدکربن آزاد شده به ازای میزان مشخصی از سیمان تولید شده انجام شده است که نشان می‌دهند تولید یک تن سیمانی که از آن به عنوان سیمان پرتلند یاد می‌شود با آزادسازی 650 تا 920 کیلوگرم گاز دی‌اکسیدکربن همراه است. این یک نسبت نگران‌کننده است که از سالیان گذشته حامیان محیط زیست را بر آن داشته تا هشدارهای لازم درخصوص آینده زمین را ارائه کنند. براساس همین مطالعات در سال 2009 حدود 8/2 میلیارد تن سیمان در سراسر جهان تولید شده است که نتیجه‌ای جز سهم 5 درصدی در تولید جهانی گاز
گلخانه‌ای دی‌اکسیدکربن نداشته است.

نیکولاس ولاساپولوس، از دانشمندان شناخته‌شده‌ای است که در تلاش است نوعی سیمان جدید تولید کند که در آن خبری از
تولید این همه آلاینده زیست‌محیطی نباشد. وی برای این منظور استراتژی جالب توجهی را به کار گرفته است که در آن سیمان تولید شده از قابلیت جالب توجهی درخصوص جذب
مقادیر بالایی از دی‌اکسیدکربن هوا برخوردار باشد. وی معتقد است: درخصوص فرآیند تولید سیمان محدودیت‌های زیادی وجود دارد که به خاطر آنها حداقل فعلا نمی‌توانیم تغییرات زیادی در فرآیند تولید سیمان ایجاد کنیم، اما با تکیه بر فناوری‌های نوین این امکان وجود دارد که محصولی تولید کنیم که حجم قابل توجهی از همان گاز مخربی که در حین تولید شدن آزاد شده است را جذب کند.



وی محاسبات مختلفی در این زمینه انجام داده است که نشان می‌دهند سیمان جدید می‌تواند به ازای هر تن تولید محصول تا 100 کیلوگرم گاز گلخانه‌ای دی‌اکسیدکربن را در خود به دام اندازد. این محقق پیش از این و زمانی که در کالج سلطنتی لندن مشغول به تحصیل بوده فرمول جادویی تولید چنین سیمانی را کشف کرده بود. او می‌گوید: در محیط‌های آزمایشگاهی تولید سیمان به وسیله ترکیب اکسیدهای منیزیم و سیمان پرتلند را مورد بررسی قرار می‌دادم.



با این حال به طور اتفاقی متوجه اتفاق جالب‌توجهی شد. ولاساپولوس متوجه شد زمانی که آب را به ترکیبات منیزیم اضافه می‌کند
و در حالی که هیچ ترکیب سیمان پرتلندی نیز در میان نیست نیز می‌توان سیمان بسیار محکمی تولید کرد که در فرآیند تولید آن به ترکیبات آهکی مملو از کربن نیست، اما بخش قابل‌توجهی این فرمول جادویی تازه آغاز می‌شود.



ولاساپولوس در ادامه متوجه شد همزمان با سفت شدن ترکیب جدید، دی‌اکسید کربن موجود در هوا با منیزیم به کار گرفته ده در ترکیب سیمانی واکنش نشان داده و در نتیجه کربنات‌هایی تولید می‌شود که همزمان با به دام افتادن گاز دی‌اکسید کربن سیمان مورد نظر نیز بشدت سفت می‌شود. این محقق که هم اکنون با شرکت تحقیقاتی موسوم به نواسم در حال همکاری است در حال بازبینی مجدد این فرمول جادویی است تا عملکرد مکانیکی محصول جدید از حیث استحکام و مقاوم بودن سیمان شناخته شده پرتلند برابری کند. ولاساپولوس با امیدواری ‌گوید: در صورتی که همه چیز به خوبی پیش رود تا یک سال آینده می‌توان به ارائه فرمول نهایی و بازبینی شده این سیمان جدید امیدوار بود و البته آن زمان است که باید منتظر ایجاد تحولاتی بنیادین در صنایع جهانی تولید سیمان بود.



البته وی درحالی به تلاش‌های تحقیقاتی خود ادامه می‌دهد که شرکت‌های دیگری نیز در گوشه و کنار دنیا به انجام پروژه‌های مشابه برای تولید سیمان و بتن سبز روی آورده‌اند. هدف هایی تمامی محققانی که در این شرکت‌های تحقیقاتی حضور دارند تنها یک چیز است؛ تولید سیمانی سبز که کمتر ردپایی از کربن در آن دیده شود. شرکت تحقیقاتی کارلا در لس‌آنجلس نیز جمله این شرکت‌هاست که با سرمایه‌گذاری کلان 50 میلیون دلاری وارد این عرصه جذاب علمی ـ تجاری شده است. البته استراتژی‌هایی که هریک از این شرکت‌ها در زمینه تولید و به
کارگیری سیمان سبز به کار می‌گیرند متفاوت از یکدیگر است. به عنوان مثال و برخلاف آنچه که ولاساپولوس انجام می‌دهد، محققان شرکت کارلا سیمان‌های سبز جدید خود را با سیمان کرن‌دار پرتلند مخلوط می‌کنند.



نگرانی که در تمامی این پروژه‌ها دیده می‌شود ضریب موفقیت تبدیل شدن این ایده‌ها به خط تولید تجاری است. ولاساپولوس برای این که فناوری جدید خود را به مرحله تولید انبوه و تجاری برساند همه چیز را به سال
2011 موکول کرده است. وی در نظر دارد کار خود را با یکی از شرکت‌های شناخته شده ساختمان‌سازی در انگلیس آغاز کند. او در نظر دارد با همکاری این شرکت و کمک 5/1 میلیون دلاری از جامعه سلطنتی انگلیس و مراکز تحقیقاتی دیگر نخستین کارخانه تولید سیمان سبز خود را در این کشور بنا کند. او می‌گوید: تنها باید چند سال دیگر صبر کرد، زمانی که رکت‌های کوچک و بزرگ ساختمان‌سازی که راهی جز تطبیق خود با فناوری‌های نوین ندارند بتدریج به سراغ این نوع محصولات جدید می‌آیند آنگاه است که تغییر بزرگ در صنعت ساختمان‌سازی دنیا آغاز شده است. این محقق و محققانی همچون وی معتقدند باید بتدریج با سیمان پرتلند مملو از کربن خداحافظی کرد البته آنها به این نکته نیز اعتراف می‌کنند که نمی‌توانند
شرایط را به یکباره تغییر داد.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

قاضی تحکیم | دعاوی حقوقی | داور قضائی